امروزه انسجام و یکپارچگی میان مسلمانان نه تنها از ضروریترین مسائل روز به شمار میآید، بلکه ادامه حیات آنان به این امر مهم بستگی پیدا کرده است. امروز حساسیت به اوج رسیده دنیای غرب به مسلمانان از یک سو و عدم احساس مسئولیت مسلمانان نسبت به همدیگر از دیگر سو، و نیز فتنهافکنی و قتلعامهای کینهتوزانه دستهجمعی و تهاجم مرگبار با سلاحهای پیشرفته و مدرن و سکوت مجامع بینالمللی،[1] همدلی و همسویی جهان اسلام را ضروریتر میسازد و همواره این پیام را میدهد که هماکنون حیات و عزت مسلمانان درگرو وحدت است.
به راستی، آیا مسلمانان از خود پرسیدهاند که با قطعنظر از نابسامانیهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... تحمیلی بر مسلمانان، چرا این همه نا آرامیها و لشکرکشیها و قتلعامهای بیرحمانه در کشورهای اسلامی اتفاق میافتد و حوادثی از این دست با کدام معیار قابل توجیه و با چه منطقی سازگار است؟! نه تنها کشورهای به ظاهر متمدن و حامی حقوق بشر! چارهای نمیاندیشند، که آنها به نحوی با عاملان چنین فجایعی همدستاند و دستشان را با خون هزاران انسان بیگناه آلودهاند.[2]
چرا؟ راه چاره چیست؟ تا به کی کشورهای اسلامی محل تاخت و تاز و میدان آزمایشهای سلاحهای کشتار جمعی کشورهای زورگو و قدرتپرست باشند؟ تا چه زمانی انسان مسلمان با دیدن صحنههای دردناک و به خون خفتن همکیشان خود و ضجهزدن زنان فرزند مرده و بچههای مادر از دست داده، غصهدار باشند؟! و تا چه موقعی منتظر باشیم که زورمداران، با ربودن سرمایههای ملت مسلمان برای گرفتن جانمان، بمبهای اتم و موشکهای قارهپیما بسازند و با گرفتن جانمان بر آرمانهایمان نیز فایق آیند! چرا و تا به کی؟
با توجه به هماهنگی و وحدتِ نظر جهان غرب لااقل در برابر جهان اسلام، به نظر میرسد چارهای جز پناه بردن به «وحدت کلمه» و «کلمه واحده» باقی نمانده است و هر چارهاندیشی که زیر بنای آن «وحدت مسلمانان» را از نظر دور داشته باشد و «ید واحده» که همان دست خداوند است، در رأس امور نباشد، قطعاً محکوم به شکست خواهد بود و سرانجام ناموفقی خواهد داشت.
اتحاد و همبستگی میان مسلمانان از جنبههای مختلف قابل بررسی و ارزیابی است، ولی این نوشته بر آن است که دیدگاه «قرآن» را در این زمینه جویا شود و نقش این کتاب آسمانی را بررسی نماید.
ادامه مطلب ...