تصاویری از ریگی قبل از دستگیری و ورود به تهران

عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی که به همراه "حمزه " یکی از اعضای ارشد این گروهک توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بود ، 24 ساعت قبل از دستگیری در یکی از مقرهای آمریکا در افغانستان حضور داشته است.

به گزارش "سرویس فضای مجازی " خبرگزاری فارس، ریگی در اقدامات تروریستی که در شرق کشور انجام داد ده‌ها نفر از نیروهای انتظامی و مردم بی‌گناه را قتل عام کرده است.
عملیات مهم گروهک شامل این موارد بوده است: وقایع 24 اسفند 1384 در جاده زابل به زاهدان در منطقه تاسوکی. واقعه 23 اردیبهشت 1385 درمحور بم به کرمان در منطقه ی دارزین که با بستن راه خودروهای عبوری 34 نفر را کشته و تعدادی را زخمی کرده یا به اسارت بردند. در روز 13بهمن 85 مقارن ساعت 19 و 45 دقیقه چند فرد مسلح چهار مأمور گشت نیروی انتظامی را که در خیابان بزرگمهر مشغول گشت زنی بودند به رگبار بستند و به شهادت رساندند. در این حمله دو افسر انتظامی به نام سرهنگ خواجه و سرهنگ شیبک و یک سرباز وظیفه شهید شدند. و انفجار اتوبوس حامل پاسداران در بامداد 25 بهمن ماه 85 در زاهدان که باعث شهادت 11 و زخمی شدن 18 پاسدار نیروی زمینی سپاه شد.
ریگی اخیرا با هدف آموزش عملیات انتحاری اقدام به تاسیس مدرسه‌ای در پاکستان کرده بود. در این مدرسه افراد معتاد و فقیر از شهرهای ایالت بلوچستان پاکستان جمع‌آوری شده و به آنها آموزش عملیات انتحاری داده می‌شد.
تعدادی از این افراد آموزش دیده به کمربند انتحاری مجهز شده‌ و با پشتیبانی گروهک تروریستی و به منظور انجام عملیات خرابکاری (انتحاری) وارد خاک ایران می‌شدند.

عقدنامه ریگی با منافقین باطل شد.

به گزارش "سرویس فضای مجازی " خبرگزاری فارس، چندی پیش سازمان مجاهدین خلق و گروهک ریگی مذاکرات اولیه خود را به منظور ادغام و همکاری های مشترک برگزار کرده بودند.
در دیداری که سران دو گروهک ریگی و منافقین در منطقه ای در پاکستان برگزار کرده بودند، شخص عبدالمالک ریگی با تعدادی از عناصر و فرماندهان گروهک سازمان منافقین دیدار و گفتگو داشته،و وی آمادگی خود را برای هرگونه همکاری در راستای تشکیل یک گروه تروریستی جدید تحت عنوان سازمان نیروهای مسلح مجاهدین اعلام کرده بود.
حال با دستگیری ریگی سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک مطلقه تروریستی در انتظار حوادث آینده است.

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن۲

اشاره: اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می‌یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می‌باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله "تهاجم فرهنگی" بود. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان‌ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی‌ها می‌فرمایند: "دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشاء - سعی می‌کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می‌کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است".1 استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم‌ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر (مهار بین المللی) نیز شکست خوردند. اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می‌باشند و در این امر تمام جریان‌های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می‌کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می‌دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است. حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً "جنگ و غارت فرهنگی" چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می‌پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.

ادامه مطلب ...